ابنشهیداِبْنشُهَیْد، عنوان چند تن از افراد خاندان اندلسی بنوشهید که در سدههای ۲ - ۴ق وزارت یافتند و در فقه و حدیث و شعر و ادب نیز دست داشتند. ۱ - نژاد و قبیلهاین خاندان نژاد خود را به قبیله اَشجع از بنیغَطَفان برمیکشیدند، [۱]
سمعانی، عبدالکریم، ج۱، ص۲۶۳، الانساب، به کوشش یحیی معلّمی یمانی، حیدرآباد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م.
[۲]
ابناثیر، علی، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۴.
اما گفتهاند که نیای بزرگشان، وضّاح بن رزّاح، مولای معاویة بن مروان بن حَکَم اموی و از نژاد بربر یا رومی بوده که به دست مسلمانان گرفتار آمده بود [۴]
مقری تلمسانی، احمد، ج۳، ص۴۵، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
و پیش از آنکه به خدمت معاویة بن مروان درآید، کارش بیطاری بوده است. ۲ - مشاهیر خاندانمشهورترین افراد این خاندان عبارتند از: ۲.۱ - شهید بن عیسی بن شهیدشُهَید بن عیسی بن شهید: (د ۱۸۸ق/۸۰۴م)، نخستین فرد از بنوشهید است که در روزگار فرمانروایی عبدالرحمان بن معاویه معروف به داخل (۱۱۳-۱۷۲ق/۷۴۱-۷۸۸م)، نخستین امیر اموی اندلس، به آن سرزمین وارد شد و در زمره فرماندهان نظامی وی درآمد و در ۱۶۲ق/ ۷۷۸م از سوی او فرماندهی لشکری را که به قصد سرکوبی شورشیان اِلبیره روانه شده بود، به عهده گرفت سپس در ۱۷۴ق/۷۹۰م نیز امارت لشکر دیگری به او محوّل گردید [۹]
ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، ج۲، ص۶۳، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
و امیر عبدالرحمان وزیر خاصی نداشت، اما عملاً پیران کارآزمودهای را برای مشاوره و تبادل نظر در امور مملکتی برگزیده بود که یکی از آنان شهید بود [۱۰]
مقری تلمسانی، احمد، ج۳، ص۴۵، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
، ابنشهید ادیبی توانا و شاعری چیره دست بود و بیگمان به همین جهت مورد عنایت خاص امیر که خود در ادب و شعر دستی داشت، [۱۳]
ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، ج۲، ص۶۰ -۶۲، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
قرار گرفته بود.۲.۲ - عیسی بن شهیدوی وزارت حکم بن هشام بن عبدالرحمان (حک ۱۸۰-۲۰۶ق/۷۹۶-۸۲۲م) سومین امیر اموی اندلس را به عهده داشت. سپس بنا به وصیّت حَکَم: وزیر اعظم فرزندش عبدالرحمان بن حکم (حک ۲۰۶- ۲۳۸ق/۸۲۲ -۸۵۲م) شد [۱۴]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۷۸، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۵]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۷۸، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۶]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۸۸، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
[۱۷]
ابنحیان، حیان بن خلف، المقتبس، ج۱، ص۱۶۶، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
[۱۸]
ابنحیان، حیان بن خلف، المقتبس، ج۱، ص۲۶- ۲۸، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
و در زمان وی یک بار نیز به قصد بسیج اهالی اشبیلیه برای جهاد مأمور گردید. [۲۱]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۹۸، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
عیسی پس از درگذشت عبدالرحمان بن حکم، برای محمد بن عبدالرحمان (حک ۲۳۸-۲۷۳ق/۸۵۲ -۸۸۶م) بیعت گرفت [۲۲]
ابنحیان، حیان بن خلف، المقتبس، ج۱، ص۱۶۷، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
و در آغاز خود صدر وزیران دربار او شد. [۲۳]
ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، ج۲، ص۹۳، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
[۲۴]
عنان، محمد عبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، ج۱، ص۳۰۸، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
وی به متانت و بردباری و نیک رایی و دلاوری شهرت داشت و نزد امیران اندلس از همه صاحب منصبان دیگر عزیزتربود [۲۵]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۸۸، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
و ابنقوطیه [۲۸]
ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، ج۱، ص۸۹، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
به پاکدامنی و پرهیز او از رشوهخواری تصریح کرده است.۲.۳ - عبدالملک بن عمرابومروان عبدالملک بن عمر (د ۳۲۲ق/۹۳۴م) که نبیره عیسی ابنشهید است، از ۳۱۷ تا ۳۲۱ق/۹۲۹ تا ۹۳۳ م وزارت خلیفه عبدالرحمان الناصر (۳۰۰-۳۵۰ق/۹۱۲-۹۶۱م) را برعهده داشت. [۳۰]
ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، ج۲، ص۱۰۲، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
وی علاوه بر ادب در حدیث نیز تبحّر داشت و از محدّثان بزرگی چون محمد بن وضّاح و محمد بن عبدالسلام خشنی روایت حدیث میکرد. ۲.۳.۱ - آثاربا شاعر معاصرش ابومروان عبدالملک جزیری به شعر مکاتبه داشت، [۳۵]
حمیری، اسماعیل، البدیع فی وصف الربیع، ج۱، ص۱۲۱، به کوشش هانری پرس، رباط، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
اما از اشعار وی جز ابیاتی چند، چیزی بر جای نمانده است. ، وی کتابی با عنوان اصلاح الخُلق برای ولیعهدِ الناصر، حکم بن عبدالرحمان تألیف کرد. ۲.۴ - ابوعمر احمد بن عبدالملکوی که از زمان پدر بیصبرانه در انتظار احراز منصب وزارت بود، [۴۶]
ابنکتّانی، محمد، کتاب التشبیهات، ج۱، ص۲۴۲، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۶ق.
[۴۷]
ابنکتّانی، محمد، کتاب التشبیهات، ج۱، ص۲۵۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۶ق.
پس از درگذشت پدر به وزارت خلیفه عبدالرحمان الناصر رسید [۴۸]
حمیدی، محمد، جذوة المقتبس، ج۱، ص۲۰۷، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
، او نخستین کسی است که در اندلس لقب ذوالوزارتین گرفت. مقری تلمسانی شرح مفصلی از حسن خدمت وی و هدایای فراوان و کمنظیری که به حضور خلیفه تقدیم کرده و لقب مزبور را گرفته، آورده است. [۵۱]
مقری تلمسانی، احمد، ازهار الریاض، ج۲، ص۲۶۱- ۲۶۵، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰.
ابوعمر ادیب و شاعر و در بدیههسرایی چیرهدست بود [۵۲]
ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۱، ص۴۳، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
ثعالبی هم شعر او را به ملاحت وصف کرده و هم نثرش را در غایت فصاحت دانسته [۵۶]
ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۲، ص۴۳، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
و آنگاه نمونههایی از شعر [۵۷]
ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۲، ص۳۰- ۳۸، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۵۸]
ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۲، ص۴۷، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
[۶۳]
ابنکتّانی، محمد، کتاب التشبیهات، ج۱، ص۲۶۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۶ق.
و نثر او [۶۵]
ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، ج۲، ص۳۸-۴۳، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م.
را آورده است. و مقری نیز [۶۶]
مقری تلمسانی، احمد، ازهار الریاض، ص۲۶۳- ۲۶۵، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰.
قسمتهایی از نامه مفصل و ادیبانه او را که خطاب به خلیفه بوده، نقل کرده است. از روایت ابنعذاری [۶۷]
ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، ج۳، ص۶۰، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م.
چنین برمیآید که وی به ویژه در کهن سالی بزرگ اهل قرطبه به شمار میآمده و نزد مردم و رجال دولت جایگاه خاصّی داشته است.۲.۵ - ابومروان عبدالملک بن احمدابومروان عبدالملک بن احمد (۳۲۳-۳۹۳/۹۳۵-۱۰۰۳م)، وزیر امیر منصور عامری و از ندیمان و نزدیکان وی بود [۶۸]
حمیدی، محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
و مانند بیشتر بزرگان دولت عامری در محله زیبای مُنیة المعیره در نزدیکی المدینة الزاهره اقامت داشت که در اواخر عمر امیر او را به یکی از منازل مجاور قصر خویش انتقال داد. ۲.۵.۱ - خصوصیاتابومروان شاعری ادیب بود و در پرتو دوستی و صمیمیت با امیر منصور، زندگی را سراسر به عیش و عشرت گذرانید [۷۲]
مقری تلمسانی، احمد، ج۱، ص۴۰۰-۴۰۱، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
[۷۳]
مقری تلمسانی، احمد، ازهار الریاض، ج۱، ص۵۸۵ -۵۸۶، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
وی در لغت، شعر، تاریخ، و تراجم تبحّر داشت.۲.۵.۲ - اساتیداز قاسم ابناصبع و وهب بن مسره روایت میکرد و ابوعبدالله ابنعائذ از او روایت میکرده، چنانکه در فهرست شیوخش از وی نام برده و به ۱۰ سال مصاحبت با او اشاره کرده است. [۷۵]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۲۸، (حوادث ۳۸۱-۴۰۰ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
۲.۳.۱ - آثارابومروان کتاب التاریخ الکبیر را در بیش از ۱۰۰ جلد مشتمل بر وقایع و اخبار تاریخ اسلام به ترتیب سنوات از ۴۰ق/۶۶۱م تا سال وفات خود تألیف کرد. [۷۷]
ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۲۸، (حوادث ۳۸۱-۴۰۰ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
وی با آنکه در روایت شعر از شعرای مشرق و تراجم و احوال آنان متبحر بود، نسبت به اندلس نیز تعصب میورزید و به اظهارات صاعد بغدادی که در باب فضایل بلاد مشرق در مجلس امیر منصور بسیار سخن گفته بود، در قطعه شعری خطاب به امیر منصور پاسخ داد و از اندلس سخت دفاع کرد [۷۹]
ابنبسام، علی، الذخیره، ج۴، ص۲۶-۲۷، به کوشش احسان عباس، تونس، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۸۰]
ابنظافر ازدی، علی، بدائع البدائه، ج۱، ص۳۵۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۰م.
[۸۱]
مقری تلمسانی، احمد، ازهار الریاض، ج۳، ص۲۶۰، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م.
اشعار وی را ابنبسام، [۸۲]
ابنبسام، علی، الذخیره، ج۴، ص۲۶-۳۰، به کوشش احسان عباس، تونس، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
حمیدی، [۸۴]
حمیدی، محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۴، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
ضبی، ابنکتانی، و ابنسعید [۸۹]
ابنسعید، علی بن موسی، المغرب فی حلی المغرب، ج۱، ص۱۹۸- ۱۹۹، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۳م.
آوردهاند. اخیراً اشعار او در مجموعهای گردآوری و چاپ شده است. ، مشاهیر این خاندان بسیارند و میتوان نامهای ایشان را در منابع اندلسی یافت، اما هیچ کدام از حیث شهرت و منزلت به پای ابوعامر احمد نمیرسند.۳ - فهرست منابع(۱) ابنابار، محمد، التکملة لکتاب الصلة، به کوشش فرانسیسکو کودرا، مادرید، ۱۸۸۲م. (۲) ابنابار، الحلّة السیراء، به کوشش حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۶۳م. (۳) ابناثیر، علی، الکامل. (۴) ابناثیر، علی، اللباب، بغداد، مکتبة المثنی. (۵) ابن بسام، علی، الذخیره، به کوشش احسان عباس، تونس، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. (۶) ابنبشکوال، خلف، الصلة، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۴ق/۱۹۵۵م. (۷) ابنحیان، حیان بن خلف، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م. (۸) ابنخلدون، محمد، العبر. (۹) ابنسعید، علی بن موسی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۳م. (۱۰) ابنظافر ازدی، علی، بدائع البدائه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۰م. ۱۱) ابنعذاری، محمد، البیان المغرب، به کوشش ژ س کولن و لوی پرووانسال، لیدن، ۱۹۵۱م. ۱۲) ابنقوطیه، محمد، تاریخ افتتاح الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۱۳) ابنکتّانی، محمد، کتاب التشبیهات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۶ق. (۱۴) ثعالبی، عبدالملک بن محمد، یتیمة الدهر، به کوشش علی محمد عبداللطیف، مصر، ۱۳۵۲ق/۱۹۳۴م. (۱۵) حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون. (۱۶) حمیدی، محمد، جذوة المقتبس، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۱۷) حمیری، اسماعیل، البدیع فی وصف الربیع، به کوشش هانری پرس، رباط، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م. (۱۸) ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، (حوادث ۳۸۱-۴۰۰ق)، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م. (۱۹) زرکلی، خیرالدین، اعلام. (۲۰) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش یحیی معلّمی یمانی، حیدرآباد، ۱۳۸۲ق/۱۹۶۲م. (۲۱) ضبّی، احمد، بغیة الملتمس، قاهره، ۱۹۶۷م. (۲۲) عنان، محمد عبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م. (۲۳) مقری تلمسانی، احمد، ازهار الریاض، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۹ق/۱۹۴۰م. (۲۴) مقری تلمسانی، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. ۴ - پانویس۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنِ شهید»، ج۴، ص۱۳۹۲. ] ردههای این صفحه : تراجم | خاندان ها | علمای اهل سنت | علمای قرن چهارم | علمای قرن دوم | علمای قرن سوم
|